مشق عشق 13
و در آخر
آن روز که از چشم تو افتادم شکستم و از یاد تو که رفتم گم گشتم و آن شب که به خواب تو آمدم تمامی تو را تصرف کردم مثل تشنه ای که تمام مه را تصرف کرد .
مهرماه بود برای چیدن تابستان از دیوا پاییز بالا رفتم وبه سما باد چیده شدم بالاتر رفتم و پرواز را آموختم می دانم به آنچه که می توان دید و می توان رسید و من بالاتر خواهم رفت بالاتر و بالاتر تا جایی که از زمین به آسمان برسم میدانی اگر به باد برسم لاجرم با باد خواهم رفت
ادامه دارد.......
نظرات شما عزیزان: