بچه اولا!!!!!!!!!!!!!

بچه اولا!!!!!!!!!!!!!

 

پستو مخصوص تو نوشتم امید تا پتتو بریزم رو آب تا تو باشی با من کل کل نکنی ما رو غروب جمعه  از یاسوج بیاری برای اینکه به یللی تللیت برسی

خاطرات امید در دوران مدرسه و دسته گلاش

از اونجایی که امید خان ما جزو بچه درس خونای روزگار بود و تو مدرسه نمونه دولتی درس میخوند و نمره پایین تر از 18 براش افت کلاس داشت و البته مورد عضب باباش شوهرخاله ی عزیزم قرار میگرفت. از قضای روزگار نمره ی ریاضیش می شه16 و احتمالا باد به گوش باباش میرسوند که شازده پسرش از این نمره خفنا هم میگیره روزگارش سیاه بود تصمیم میگیره این برگه رو بعد از اینکه یه جعل امضای حسابش هم زیرش کرده بود  به حضور معلمش برده بود سر به نیستش کنه بقول خودش امن ترین جای خونه که پشت بوم باشه رو انتخاب میکنه با یه کبریت دخل اون ورقو در میاره اما امان از شانس بدش یا خوش شانسی باباش گوشه کاغذ که نمره و جعل امضاو مهر مدرسه رو داره نمیسوزه. غروب وقتی باباهه ازسرکارمیاد دم در خونه میبینه باد یک تیکه کاغذ ار پشت بوم خونشون میندازه جلوی پاش وای خدا دیگه بقیه ماجرا همراه با خشونت و زیر 18 ساله

چطور امیدخان حال کردی البته این بد شانسی ها توی ما بچه اولی خونه و تیزهوشان رفته ها مرسومه چون خودم یه کیف چند جیب خوشگل داشتم که نمره های زیر 18 تو جیباش قایم میکردم از شانسم مامان شکاکم هوس کرد کیفمو بشوره و دیگه بقیه ماجرا.........

بازم بگن امید روزی که توی حیاط بابات سر قضیه کل کل با آرزو دعوات میکنه و تو هم برای نشون دادن خشمت کفشتو از پات پرت میکنی گوشه حیاط که البته هدف گیریت هم عالی بود و مستقیم میخوره به گل مورد علاقه بابات  که بعد از چند سال رسیدگی بهش اولین غنچه خوشگلشو در آورده بود. لا مذهب چه نشونه گیری عالی . بدبخت گله جلوی چشای حیرت زده بابات میوفته رو زمین پرپر میشه وای اون روز منو آرزو ای زیرزیرکی خندیدیم

حالا مردی بیا تو وبلاگو نظر بده امید خان و یاد بگیر دیگه با دم شیر بازی نکنی

خوش بگذره



نظرات شما عزیزان:

omid
ساعت15:41---21 آبان 1391
انجمن؟؟؟!!! جور وا جور؟؟؟!!! بابام؟؟؟!!! شیب دار؟؟!!


پاسخ:آقا ما تسلیم بهتره من و تو کل کل نکنیم همه فهمیدن ما چه عجوبه ای هستیم خرابکاری هامون رو میشه یکم راز نگه دار باش پسر خاله ی عزیز ( هندونه بزرگه زیر بغلت جا نمیشه) ببند اون دهن مبارکتو انقد نخند میزنم این شکلارو له میکنما.
پاسخ:ببخشید شکلگ


Omid
ساعت22:43---20 آبان 1391
به به...


میبینم دختر خاله ی یاسو... آخ ببخشید ساروی ما هم وبلاگ زده :دی


میگما این همه وقت واسه وبلاگت میزاری به درس و مشقت میرسی؟((جرات داری اینو به بابات نشون بده :دی))
پاسخ:هه هه از تو که بیشتر درس میخونم بچه پررو من هم به وبلاگم میرسم هم به درسم مردی برو اون انجمن های جورواجورتو برا بابات رو کن من به بابام نشون دادم مشکلی نداشت تو به بابات نشون دادی نمیدونم چرا یهویی هوس کردم به خاله ی عزیزم زنگ بزنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ] [ 19:50 ] [ azin ] [ ]