شب یلدا!!!!!!!!!
سلام بچه ها
خوبین
راستی امشب شب یلداِ
بیاین همه با هم آرزو کنیم
امیدوارم فال تون خوب در بیاد
شب یلدا مبارک دوستان
برای مام دعا کنین
سلام بچه ها
خوبین
راستی امشب شب یلداِ
بیاین همه با هم آرزو کنیم
امیدوارم فال تون خوب در بیاد
شب یلدا مبارک دوستان
برای مام دعا کنین
دنیای قشنگی نیست...ادم ها مثل رودخانه ها جاریند...زلال که باشی سنگ هایت را میبینند...
برمیدارند و نشانه میگیرند...
درست به سمت خودت
اگر خارج از ایران با این جملات روبرو شدید بدانید طرف حتما ایرانی است
در هر شرایط زندگی کن
وقتی پشت شیشه های دلتنگی گریه میکنی بدان که همیشه یکی هست
و لطفا در این پست آرزو هاتو بنویس
باشه ؟؟؟؟؟
اینست پست آرزو ها!!!!!!!!!
Please wish!!!
Deseos!!!!!
بوق نزن ژیان میخورمت
*
بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
پشت یه ژیان هم نوشته بود
جد زانتیا
*
شتاب مكن، مقصد خاك است
*
رادیاتور عشق من ازبهر تو، آمد به جوش
گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم
*
تو هم قشنگی
*
کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت
*
سر پایینی برنده
سر بالایی شرمنده
*
داداش مرگ من یواش
*
كاش میشد سرنوشت را از سر نوشت
*
تند رفتن که نشد مردی
چشم انتظارم كه برگردی
*
زندگی نگه دار پیاده میشم
آیی بی وفا کجا میری
اونطرفی که ورود ممنوعه
سلام سلام
بازم اومدم
فقط جهت این اومدم که یه کم عذاب وجدان بدم وبگم...
واااااااااااااااای اااااااااااامتتتتتتتتتتتتتتحححححححححححححاااااااااااااااننننننننننننننن ................
شروع شد باید بشینیم درس بخونیم
اینم به نوع حال گیری و عذاب وجدان دادنه دیگه
ماییم دیگه چه میشه کرد!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
واوای باز داشت یادم میرفت
تولده وای وای تولد مبارکه
فائزه جووووون تولدت مبارک عزیزم
ببخشید یه کم دیر شد
آها راستی بدون من جشن گرفتین
واقعا که ؟؟؟؟!!!!!!!
پس من چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
الفبای زندگی چیست ؟
الفبای زندگی به معنی واقعی
.
.
از الفبای زندگی چه میدانیم ؟
از اشتیاقی که برای رسیدن به نهایت آرزوها داریم و بر اساس آن تلاش بی وقفهای را در مسیر پر فراز و نشیب زندگی بکار میبندیم تا آن را دریابیم ؟
دانستههای خود را از الفبای زندگی بنویسیم تا به خاطرمان باشد که عمری را صرف چه میکنیم…
الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها
ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم
پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات
ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها
ث: ثبات برای ایستادن در برابر بازدارنده ها
ج: جسارت برای ادامه زیستن
چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه
ح: حق شناسی برای تزکیه نفس
خ: خودداری برای تمرین استقامت
د: دور اندیشی برای تحول تاریخ
ذ: ذکر گویی برای اخلاص عمل
ر: رضایت مندی برای احساس شعف
ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها
ژ: ژرف بینی برای شکافتن عمق درد ها
س: سخاوت برای گشایش کارها
ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج
ص: صداقت برای بقای دوستی
ض: ضمانت برای پایبندی به عهد
ط: طاقت برای تحمل شکست
ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف
ع: عطوفت برای غنچه نشکفته باورها
غ: غیرت برای بقای انسانیت
ف: فداکاری برای قلب های دردمند
ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل
ک: کرامت برای نگاهی از سر عشق
گ: گذشت برای پالایش احساس
ل: لیاقت برای تحقق امیدها
م: محبت برای نگاه معصوم یک کودک
ن: نکته بینی برای دیدن نادیده ها
و: واقع گرایی برای دستیابی به کنه هستی
ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها
ی: یک رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک
تقلب چیست !؟
یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن
شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو تو گلو !
.
.
.
یه تعریف دیگه از تقلب !
۱٫یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان
۲٫تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان !
.
.
.
تعریف مراقب :
موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم و گوش و باقی حواس را هم دارد !
سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند !
گالری ضدحال ! موجودی که روی سینه اش نوشته شده : من مراقبم،شما چطور!؟
یک نوع تله موش زنده !
.
.
.
من هنوز یک دور هم کتاب رو نخوندم !
شما چطور!؟
.
.
.
حالا وقت برای درس خوندن داریم، کووو. . .تا فردا
زمزمه های شیطانی شب امتحان !دعای پاس کردن ترم ! :
الهی ادرکنی پاساً ترمی بالنمراتِ دهی وگاهِ دوازدهی
والحفظ من مشروطی والفلخِ اُستادی والغوِ امتحانی برحمهِ !
.
.
.
تعریف دانشجو :
موجودی است نحیف و لاغر که از تخم مرغ و گوجه تغذیه میکند !
معمولا افسرده است ! و دشمنی عجیبی با کتاب دارد !
مخصوصا شب امتحان !
.
.
.
یه تعریف دیگه از دانشجو ! :
فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است
ها ایی دانشجو که وگفتی ینی چه؟؟؟!!!!
.
.
.
اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده
بدان امتحان دارد و هیچ کاری نکرده !
.
.
.
این روزها هیشکی درس نمیخواند !
شما چطور!؟
.
.
.
تعریف استاد :
منبع علم ، ژنراتور دانش ، نیروگاه انسانیت ، تبلوردانایی ، کوه توانایی ، مایه افتخارما
بابا تو دیگه کی هستی ترین موجود عالم ، خودصفا ، اندوفا ، دارنده انواع واقسام شفا
ضدجفا ، یاری گر ضعفا ، معلم الخلفا !
.
.
.
تو باهوشی تو حافظه خوبی داری مطمئنم قبول میشی.
.پیامک تلقینی ، شاید فرجی شد!
.
.
.
درس خواندن چقدر دلگیر است / در اتاقی که از تو خسته شده
گوش دادن به تیک تاک زمان / زل زدن به کتاب بسته شده !
.
.
.
.
.
هان ای کسانی که ازکتاب هایتان به عنوان اشیائی دکوری استفاده کرده اید
اکنون فقط یک معجزه می تواند کارنامه شما را زیر و رو کند !
ستاد ایجاد رعب و وحشت شب امتحان !
.
.
.
راه مبارزه با خواب شب امتحان :
۱ – استفاده از چوب کبریت بین پلک بالا و پایین !
۲- نوشیدن قهوه و چای پر رنگ به مقدار فراوان !
۳ _ بهره گیری از آب یخ
۴_ اقدام به خود زنی !
.
.
.
.
«دلم شور می زنه، هیچی بلد نیستم، بعیدمی دونم بتونم کل کتاب رو بخونم،
شب ها کابوس امتحانو می بینم و از خواب می پرم و . . . !
از دفتر خاطرات یک دانش آموز / دانشجوی تنبل !
آدم ها می آیند زندگی میکنند میمیرند اما فاجعه زندگی تو آن هنگام آغاز میشود که کسی از کنارت میرود اما نمیمیرد میماند و نبودنش در بودن تو چنان ته نشین میشود که تو میمیری در حالیکه زنده ای .!!!!!!
نسیم جووووووون خوبی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چیکارا میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آها راستی 21 آذر تولدت مبارک عزیزم!!!!!!!!!!!
بچه ها حالا بیاین به نسیم یه شعر هدیه بدیم!!!!
امروز خورشید درخشانتر است
و آسمان آبیتر
نسیم زندگی را به پرواز میکشد
و پرنده آواز جدید میسراید
امروز بهاری دیگر است
در روز تولد مهربانترین
در میلاد کسی که چشمانم با حضورش بارانی است
امروز را شادتر خواهم بود
و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد
جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد
تمامی گلها و سبزهها در میهمانی ما خواهند سرود
ای مهربانترین
روزهای زندگی هر روز گوارا باد
میلادت مبارک
خوشت اومد !!!!!!!!!
پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتریی از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت. خدا سکوت کرد.
سلام
قابل توجه توجه بروبچ آشنا !!!!!!
ترم آذر زبانو امروز ثبت نام کردم
فکر کن چی شد
با هزار ترس و لرز رفتم آموزشگاه گفتم الانه که بعد از اینهمه جون کندن تو یاسوج بعد از تعیین سطح منو بندازن دو سه تا لول پایین تر
حالا بیا و درستش کن
خلاصه سرتونو درد نیارم
بعد از نیم ساعت مطل شدن طرف یا هزار دبدبه و کبکبه اومدو ما رو احظار کرد از اونجایی که فهمید ما از یاسوج اومدیم شروع کرد به سوالای یاسوج گردی
اونجا چی کار می کردینو موقعیت جغرافیایی و شغل پدر و مادرو بیوگرافی دوستای صمیمی و جاهای دیدنی یاسوجو...
یه دفه به خودم اومدم دیدم بله چونم گرم افتادو یه نیم ساعتی هست که دارم سر طرفو میخورم اگه طرف با فریاد یه استپ نمیگفت من ول بکن نبودم
این شد که شاید باورتون نشه
ما پنج ترمو جهشی رفتیم بالا
برای یه لحظه هنگ کردمو فاصله صد متری خونه تا موسسه رو از خوشهالی دویدم
چیه بابا اشتباه ننوشتم رد شدن اینور خیابون تا اونور خیابون مگه صد متر بیشتره!!!!!!
قابل توجه اونایی که گفتن من عجیبم!!!!!!!!
می دونی فرق من با برف چیه ؟
.
.
.
برف میاد و به زمین می شینه ، ولی من همین جوری هم به دل میشینم.آخه آدم انقد تو دل برو؟
از فانتزیای اصلیم اینه که واسه یه سرماخوردگی ساده برم دکتر یهو بگن بیماری لاعلاج داری و فقط ۱ سال زنده میمونی!
منم ۱۱ ماه با این راز تو سینم زندگی کنم یه روز که خیلی اطرافیان یا همکلاسیام اذیتم کردن راز رو فاش کنم همه تو بهت و حیرت به هم نگاه میکنن و زبونشون بند میاد... منم در همین حین صحنه رو به سمت نور افق ترک میکنم !!!و در نور محو میشم و هرچی صدام میکنن و دنبالم میان بهم نمیرسن!
و بقیه ی عمرشونو تو حسرت و غم و احساس عذاب زندگی کنن
اخیرا هم به این شکل کاملش کردم:
بعد که ۱ سال تموم شد به نحو عجیبی زنده بمونم و قیافه و هویتمو عوض کنم برم تو کلاس به عنوان یه شاگرد جدید بشینم که از خارج اومده!!!
بعد عذاب وجدانشونو ببینم حال کنم !
تخیل در حد جنگ ستارگان !
کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده …
میگه : آره
میگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!
یه ضرب المثل هست که میگه:
شـــانـــــس یــــه بـــار در خــونــه آدمـــو میــــزنـــه
بَـــدشــــانـــســـی دســـتـــش رو از روی زنـــگـــــــ بـــر نـــمیـــداره
بـــدبــَـخـــتـــی هَـــم کـــه کـــلاً کـــلیــد داره
جوك,جك,جوك جديد,جك جديد,جوك باحال
یه رفیق داریم اسطوره مشکلاته، بدشانس، بدهکار، تنها، مشروط...! یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه. زنگ زدم بهش، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟ همه چی آرومه... من چقد خوشحالم...!
طرف دکتر آزمايشگاه بود و روي يه مگس داشت آزمايش ميکرد يه روز بالهاي مگس رو ازش جدا ميکنه بعد به مگسه ميگه بپر! مگسه نميپره براي بار دوم و سوم تکرار ميکنه که بپر! ولي مگسه نمي پريده! در آخر نتيجه آزمايش رو اعلام ميکنه: که اگر بالهاي مگس را از تنش جدا کنيد گوشهايش نيز کر ميشود!
پدر به دختر: دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی؟
دختر: دارم ماهو میبینم بابایی!
پدر: پس بی زحمت به ماهت بگو خبر مرگش اون ماشینشو خاموش کنه، صداش نمیذاره بخوابیم!!!
ج
یه دختر مسیحی میره پیش کشیش میگه : من هر دفعه از جلوی آینه رد میشم ، به خودم میگم چقدر خوشگلم ، آیا من گناه می کنم؟
کشیشه می گه : نه دخترم شما گناه نمی کنی ، اشتباه می کنی!
فقط یک ایرانی میتونه با بوق ماشین هم سلام کنه،هم خداحافظی،هم فحش بده و هم تشکر کنه
فقط یه ایرانی میتونه دقیقا بره همون جایی که بزرگ نوشته (فتوکپی نداریم ) بپرسه : آقا کپی میگیرید؟…!!!
داشتم ماشین رو دنده عقب میآوردم تو حیات
مامانم اومده فرمون میده.... بیا.... بیا.... بیا.... بیا .... نیا !! لوله آب شیکست
جوك،جك،جديد،جك جديد
یه اسبه زنگ میزنه سیرک میگه : آقا اونجا برای من کار دارین
مرده میگه : چه هنری داری
اسبه میگه : بی شعور مگه نمیبینی دارم حرف میزنم!!!
مرده شب خونه نمياد، فرداش زنش ميپرسه كجا بودي؟ ميگه پيش دوستم !! زنه زنگ ميزنه به 10 تا از دوستاش 8 تا ميگن اينجا بوده 2 تا ميگن هنوز اينجاست!!!!!!
شـعـبـه ی زیـر زمـیـنی بـرج مـیـلاد افـتـتـاح شــد!
ایـستـگـاه مـتـروی تـجـریـش! فـکـر کـنـم مـیـخـواسـتـن چـاه نـفت بـزنن پـشیـمـون شـدن!
حال میده واسه مخاطب خاص پیام بدی بگی شارژ می خوای عزیزم
اونم بگه آره :)
.
.
.
بعدش اینو واسش بفرستی ااااااااااااااااااااااااااااا
بگی عزیزم خودت با ناخون بتراشش :)))
بعدش اونم صدتا بد و بیراه بهت بگه :(
و آخرش هم افسرده بشی بری خود کشی کنی
یعنی یه همچین آدمی هستم من!!!
از امتحان برمیگردیم بابا مامانمون میپرسن چطور بود میگیم عالی بود قول میشم میگن لاف نزن راستشو بگو!بعدش میگیم افتضاح بود خراب کردم میگن مسخره بازی در نیار راستشو بگو!
ما باید به کدوم سازشون برقصیم؟
به نظر من حرفه ای ترین آرایشگر بالشه خودمه !
هر روز با یه مدل مو من از خواب بلند میشم
بعد از سال ها جستجو و نیافتن نیمه ی گم شده به این نتیجه رسیدم
خدا منو كامل خلق كرده نیمه میمه هم ندارم ..
قصد پسرا برای دانشگاه رفتن: پول دار شدن
قصد دخترا برای دانشگاه رفتن: جلب توجه پسرای پول دار
دانشگاه هم نکته ی انحرافیه
سلام .....
می خواستم بگم ...... می خواستم بگم ....... می خواستم ..... بگم اِم بگم ..... بگم که ...... که.... که ...... چی می خواستم بگم ؟؟؟؟!!!!!! ....... نه جدی چی بود ؟؟؟؟!!!!! نه جدی جدی !!!!!........... خداییش چی بود ؟؟؟؟!!!!...... اِ اِ اِ دیدی یادم نمیاد !!!!...... ولی یه چیزِ مهم بودا !!.......خیلی خیلی مهم بود !!........ اِ یادم رفت
!!! .......... نه نه یادم اومد .......... می خواستم بگم که ....... اگه یکم آروم بگیری و آروم بخونی یادم میاد
!!!........... اِ داره میاد ............ اومد اومد
........ نه نه وایسا وایسا ........... تیکه تیکه داره یادم می اد .......... از داشت ....... ...به داشت .............. که داشت ............ باز چی داشت ؟؟؟؟!!!! ......... از که به برای !!!!............... چی بود ؟؟؟!!!!! ........... بزار یه کم فکر کنم !!!!............ فکر کن ............ فکر..........فکر ................. آها آها
..... یاد اومد .............. دیدی یادم اومد
؟؟؟!!!! ......... دیدی ................. گفتم یادم میادا
؟؟؟!!!!........... گفتما
؟؟؟!!!! .............حالا بزار بگم تا یادم نرفته !!!!............. می خواستم بگم
............ یادم اومد که چیزی که می خواستم بگم گفتش نمی ارزه
............ نگم بهتره
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!......................
بالاخره باید این پستارو با یه چیزی پر کرد دیگه ؟؟؟؟!!!!!
اینم یه جورشه!!!!!!!!!!!!!!
این روز هایم به تظاهر میگذرد............
تظاهر به بی تفاوتی..........
تظاهر به بی خیالی............
به شادی..........
به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست..........
اما..........
چه سخت میکاهد از جانم این نمایش
سلام به تمام آسمون و زمین به کهکشان راه شیری به ستاره به ماه تابان به خورشید درخشان به تو.
دلم گرفته !!!! دلم به اندازه دنیای گنجشک ها گرفته نمیدونم برای چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
می خوام اسم خدا رو به زبون بیارم وای شرمم میاد می خوام ازش کمک بتلبم ولی ازش شرمسارم!!!
می خوام بگم کجای کارم پر از خطا نبود!!؟؟ اشتباه!! پر از اشتباه های جور وا جور!!!!؟؟؟؟؟
دوست دارم دفتر خاطرات زندگی رو ورق بزنم و رو همه ی اون چیزهایی که بدون فکر انجام دادم و چوبشو خوردم خط قرمز بکشم ببینم چقد تو این عالم توی این دنیای بی سر و سامان خطا کردم اشتباه کردم گناه کردم انگار این علامت های قرمز تمومی نداره ...........
هوا گرفته تو اسمون نیست دیگه حتی یه ستاره
برام مهم نیست هوای من حال و هوای تو رو داره
عمق گرفته کوچه اگر چه کوچه ی باریکی باشه
قشنگه وقتی چتری که بالا سرمونه می گی باشه
اسمون باز باشه یا که بگیره
روز روشن باشه یا شب تیره
می خواد افتاب باشه یا که بباره
تو که با من باشی فرقی نداره
همیشه تنگ غروب بی تو دلگیره
اسمون کاره ای نیست دل من گیره
حالا که پیش تو ام پر از حس خوب
اسمون چشمای توست از طلوع تا غروب
من و تو ...................
مردی دیروقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود.
- بابا! یک سوال از شما بپرسم؟
- بله حتماً. چه سوال؟
- بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟
مرد با عصبانیت پاسخ داد : این به تو ربطی نداره. چرا چنین سوالی میپرسی؟
- فقط می خواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟
- اگر باید بدانی می گویم. ۲۰ دلار.
- پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود، آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: میشود لطفا ۱۰ دلار به من قرض بدهید؟
مرد بیشتر عصبانی شد و گفت : اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خرید اسباب بازی از من بگیری، سریع به اتاقت برو و فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه ای وقت ندارم.
پسر کوچک آرام به اتاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد.
بعد از حدود یک ساعت مرد آرامتر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی خشن رفتار کرده است.
شاید واقعا او به ۱۰ دلار برای خرید چیزی نیاز داشته است.
بخصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش پول درخواست کند.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.
- خواب هستی پسرم؟
- نه پدر بیدارم.
- من فکر کردم پاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا این هم ۱۰ دلاری که خواسته بودی.
پسر کوچولو نشست خندید و فریاد زد : متشکرم بابا
بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله بیرون آورد.
مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته دوباره عصبانی شد و گفت : با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره تقاضای پئل کردی ؟
بعد به پدرش گفت : برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من ۲۰ دلار دارم. آیا میتوانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ چون دوست دارم با شما شام بخورم .
حتما کامل بخونین
با یه شکلات شروع شد . یه شکلات گذاشتم کف دستش اونم به شکلات گذاشت دستم من بچه بودم اونم بچه بود سرمو بالا کردم اونم سرشو بالا کرد گفتم:( دوستیم؟)
گفت:( دوستِ دوست !!)
گفت:( تا کی ؟)
گفتم:( من برای دوستی - تا - مشخص نمیکنم)
ولی اون می خواست – تا - داشته باشه !!!
گفت :(تا مرگ !!)
بعد گفت:( تا زندگی پس از مرگ!!)
گفتم :(الان و زندگی پس از مرگ تو جهنم و بهشت که تا نداره. تا جایی که تا نداره!!)
بیاید برای دوست و دوستی تا مشخص نکنیم تا همیشه دوست باشیم
حالا اگه شما تایی برای دوستی مشخص کردین حتما بگین ! باشه ؟؟؟
از چهره ی طبیعت افسونکار
بر بسته ام دو چشم پر از غم را
تا نگردد نگاه تب آلودم
این جلوی های حسرت و ماتم را
پائیز ای مسافر خاک آلود
در دامنت چه چیز نهان داری
جز برگ های مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری؟
جز غم چه می دهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت
جز سردی و ملال چه می بخشد
بر جان درد مند آغوشت؟
در دامن سکوت غم افزایت
اندوه خفته می دهد آزارم
آن آرزوی گمشده می رقصد
در پرده های مبهم پندارت
پائیز ای سرود خیال انگیز
پائیز ای ترانه محنت بار
پائیز ای تبسم افسرده
بر چهره طبیعت افسونکار
من از این شعر خوشم می اد شما چی؟
عشق همه چیز را می بخشاید
شکست . خطا . خیانت و نفرت
عشق همه چیز را شفا می بخشد
ناراحتی . ترس . درد و تنهایی
صبح هر روز مادرم غُر زد
خواهرم هِی به من تلنگر زد
که بيا زن بگير آدم شو
فارغ از غصّههای عالم شو
که بيا زن بگير پير شدی
بینهايت بهانهگير شدی
زن نداری، عبوس و غمگينی
زندگی را سياه میبينی
زن بگيری هميشه کيفوری
از غم و غصّه تا ابد دوری
آسمان رنگ تازه میگيرد
از تو دنيا اجازه میگيرد
شاه داماد میشوی پسرم
پادشاهی کن، ای تو تاج سرم
هر چه تلخیست میشود شيرين
يک نباتیست که... بيا و ببين...
زندگانيت میشود روشن
ناگهان از شرار ِ تابش ِزن
میکند روشن از خودش، شب تار
جان تو مثل نور لامپِ هزار!
کاملاً روبراه خواهی شد
مثل خورشيد و ماه خواهی شد
سر و وضعت رديف... جنتلمن
صاف و صوف و اتو کشيده... خَفَن
جمع خواهی شد از خيابانها
از سر کوچهها و ميدانها
خانهات توی «کوچهی خوشبخت»
مثل خانی نشستهای بر تخت!
***
الغرض گفت و گفت... خامم کرد
عاقبت خر شدم... حرامم کردخانواده نشست و شورا کرد
هر که از ره رسيد غوغا کرد
عمه میگفت دختر فاميل
خاله میگفت با کدام دليل؟!
مادرم فکر دختری زيبا
خواهرم کرده بود فتنه به پا
بر سر ما بگو مگو شده بود
الغرض، خانه بَلبَشو شده بود
تا سر انجام شد قرار چنان
که دهند اين جدال را پايان
جمع دنبال دختری باشد
که سری بر تر از پری باشد
دختری باحيا و شوهر دوست
که جهان مات حُسن خلقت اوست
از هر انگشت او هنر ريزان
پيش قدّش چنار آويزان!!!
خاندانش اصيل و صاحب حال
«حال» يعنی که پول و مال و منال
- خاندانی که نيست صاحب حال
وصلتش نيست جز عذاب و وبال
- هرچه باشد برادرش کمتر
مشکلاتش کم و شَرش کمتر
- دختران يکیّ و يکدانه
بهترين همسرند و همخانه
* * *
بحثشان سوژه خنده بود فقط
باب اشعار بنده بود فقط
چه بگويم چگونه و چون بود
مثل فيلم «کتاب قانون» بود
ادامه دارد...
خدای من "بهشتی" دارد، نزدیک، زیبا، بزرگ و به گمانم "دوزخی" دارد، کوچک، بعید و در پی دلیلی ست که ببخشد ما را گاهی به بهانه یک دعا
+++
آرزو کن
گوش های "خدا" پر است از آرزو و دست هایش پر از معجزه
شاید بزرگترین آرزوی تو کوچکترین معجزه "خدا" باشد
+++
یافته هایت را با باخته هایت مقایسه کن
اگر "خدا" را یافتی هر چه باختی مهم نیست
+++
به "خدا" گفتم: تو را چگونه می توانم ببینم؟
"خدا" گفت: تو من را نخواهی دید اما کسی را برات گذاشتم که نیمی ازمن است "مادر"
+++
دلم گرم خداوندیست که با دستان من، گندم برای یاکریم خانه میریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم که می خواند مرا با آنکه میداند گنهکارم
دلم گرم است، میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم برایت من، خدا را آرزو دارم
تو این لحظه های پر از واهمه چجوری تو دنبال آرامشی
چجوری می خوای پیش اون سر کنی اگه فرصتی شه که تنها بشی
تو آغوش اون فرصتی نیست برات نسوزون خودت رو با اشک چشات
تا محلت داری راتو کج کن ازش بزار غصه ها هی بیفتن به پات
برگرد از راهی که رفتی شاید بگذره به سختی
دار غرورت زیر پاش له میشه برگرد تا که هنوز فرصتو از دست ندادی برگرد
چشمات دنبال اونه حرفات میده نشونه
عاشقشی اما میدونم نمی مونه میزاره تورو میگذره ازت اون با یه بهونه
عاشقشی اما میدونم نمی مونه میزاره تورو میگذره ازت اون با یه بهونه
او این لحظه های پر از واهمه چجوری تو دنبال آرامشی
چجوری می خوای پیش اون سر کنی اگه فرصتی شه که تنها بشی
تو آغوش اون فرصتی نیست برات نسوزون خودت رو با اشک چشات
تا محلت داری راتو کج کن ازش بزار غصه ها هی بیفتن به پات
محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن بساطش آموزه است نه موزه تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن نماد شعور مذهب است نه فقط شور مذهب
ایام حسینی رو تسلیت می گم
مگر بادبانی با خود داشته باشم آنوقت باد را تصرف خواهم کرد و همه چیز در من خواهد افتاد هیچ وقت از افتادن به پایین نشکستم شکستن من از افتادن به بالا بوده است چنان پاییز که از درختی بالا میرود و آنگاه می افتد و بر باد میرود . ار من امیدی است که تو معلق به منی میراث منی آن هنگام که چشمانت را به بی باک به من دوخته بودی عشق در قلب من جوانه زد حال گله از چشمانت بکن که چرا من را دیوانه کرد . من می دانم که دریا زیباست و تو همانند دریا آرامش بخش اما تصمیم با توست آرامش را از من می گیری و به درک پشت پا می زنی .
آیا هنوز می گویی عاشقان را درک می کنی و ناله از عاشقی داری که معنایی ندارد و زندگی را به فنا می کشد اما حال چرا مدتی کوتاه تا قاصدکی و یا زلزله ای به من نرسد با من نماند .
اگر زیانی اگر ضرری می بینی چرا بازگو نکنی که ما هم مطلع باشیم می دانی که قدرت درک من بالاست و همه چیز را می بینم و این شور و جوانی است که بیداد می کند تا جوانیم و کم تجربه باما باش و دست در دست ما بده همانند دوست ....... و تجربه هایت را به رخ ما بکش .
نویسنده کتاب خاله مرسده جوووون
پایان
و در آخر
آن روز که از چشم تو افتادم شکستم و از یاد تو که رفتم گم گشتم و آن شب که به خواب تو آمدم تمامی تو را تصرف کردم مثل تشنه ای که تمام مه را تصرف کرد .
مهرماه بود برای چیدن تابستان از دیوا پاییز بالا رفتم وبه سما باد چیده شدم بالاتر رفتم و پرواز را آموختم می دانم به آنچه که می توان دید و می توان رسید و من بالاتر خواهم رفت بالاتر و بالاتر تا جایی که از زمین به آسمان برسم میدانی اگر به باد برسم لاجرم با باد خواهم رفت
ادامه دارد.......