سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش

 

مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش

گه می‌فتد از این سو گه می‌فتد از آن سو

 

آن کس که مست گردد خود این بود نشانش

چشمش بلای مستان ما را از او مترسان

 

من مستم و نترسم از چوب شحنگانش

ای عشق الله الله سرمست شد شهنشاه

 

برجه بگیر زلفش درکش در این میانش

اندیشه‌ای که آید در دل ز یار گوید

 

جان بر سرش فشانم پر زر کنم دهانش

آن روی گلستانش وان بلبل بیانش

 

وان شیوه‌هاش یا رب تا با کیست آنش

این صورتش بهانه‌ست او نور آسمانست

 

بگذر ز نقش و صورت جانش خوشست جانش

دی را بهار بخشد شب را نهار بخشد

 

پس این جهان مرده زنده‌ست از آن جهانش

 



نظرات شما عزیزان:

محدثه
ساعت20:50---1 ارديبهشت 1392
سلام جيگرممممممممم

كهير نزني حالي ازم نميپرسي

ناسلامتي نون و نمك همو خورديم

امروز با نسيم رفتيم پارك ساحلي اينقد خوووووش گذشت سوز به دلت

امتحان تيزهوشان نداريم براساس معدل ميريم تيزهوشان

دلم واست لك زده آلبالو خشكه ي من

بوووووووووووووووس
پاسخ:ووووووووووااااااااااییییییییی واقعا خوشحال شدم منم پااااااررررررررررررککککککککککککککک


Omid
ساعت22:50---29 فروردين 1392
هنوز اینو گوش میکنی????!!!

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, ] [ 19:51 ] [ azin ] [ ]